سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جک عکس شعر
صفحه اصلی وبلاگ
پارسی بلاگ
شناسنامه من
ایمیل من
 RSS 
اوقات شرعی
سه شنبه 87 شهریور 26 ساعت 4:37 عصرپسر خلاف همسایه
مدتی می شد که در آن شب تاریک پشت دیوار خانه شان قدم می زد و بیخبر بود از اینکه پسر خلاف همسایه مدتی است که او را زیر نظر دارد.
جوووون ، جیگرتو بخورم عجب رون و سینه ای .
پسر خلاف همسایه اینها را گفت و در یک چشم بر هم زدن پرید و او را سخت در آغوشش گرفت تا ببرد در جای خلوتی و به کام دل برسد.
و فردا پسرک همسایه، تمام روز در به در دنبال چاقترین مرغش می گشت

متن فوق توسط: نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)

درباره خودم
جک عکس شعر

آرشیو یادداشت ها
شهریور 1387
لوگوی من
جک عکس شعر
اشتراک در خبرنامه